مزاج و ازدواج
مزاج وازدواج
به علت ضعف طب مدرن در درمان بیماری ها و عوارض بالای دارو های شیمیایی ، غلبه سرمایه داری بر تحولات وتحقیقات طب مدرن ، هزینه بسیار بالای درمان ، وابستگی این طب به جراحی و تکنولوژی، بشریت در یک چرخش صدوهشتاد درجه ای به طب سنتی و کل نگر توجه جدی کرده است. اعلامیه سازمان جهانی بهداشت در حدود ده سال پیش با بر شمردن آفات و بحرانهای طب مدرن ،کشور ها را دعوت به توجه جدی به مکاتب طبی دیگر از جمله طب سوزنی، طب هندی ، آیورودا ، طب سنتی چین ، طب سرخ پوستان و غیره میکند.
اساساً طب سنتی در اروپا در حدود 400 سال پیش توسط پاراسلوس و نیز در کشور خودمان در سال 1334 توسط جهان شاه صالح وزیر بهداشت وقت با یک روند سیاسی ، استعماری و برنامه ریزی شده کنار رفت.
تصور اولیه این است که طب سنتی منسوخ شده است و روشهای درمانی آن غیر علمی است یا پاسخگو نیست اما حقیقت این است که نه تنها در مقام نظر هیچ مقاله ی علمی در رد تئوری سردی و گرمی نوشته نشده است بلکه یافته های جدید تئوری مزاجها (سردی ، تری ، گرمی و خشکی)و اخلاط (صفرا ، سودا ، دم و بلغم ) را تایید می کند.
به علاوه در مقام عمل هم درمانگر بودن و کار آمدی طب سنتی شگفت انگیز بوده است. بطوری که درشهر تهران مطب های طب سنتی روز به روز پر رونق تر میشود و نیز در دیگر کشورهای جهان رشد طب سنتی (به مفهوم اعم آن ) روز به روز در حال گسترش است و عوامل گفته شده در بالا و همچنین دیگر مزایای طب سنتی (منطبق بودن بر فرهنگ دینی ، در دسترس بودن ، ارزان بودن ، خود کفایی دارویی وحتی نقش صادر کننده داشتن، تولید علم به معنای واقعی کلمه به طوری که از کل دنیا متقاضی تعلیم طب سنتی ایران شوند و بسیاری مزایای دیگر که در این مقدمه مجال ذکر آنها نیست) ، مجموعه دانشگاهی کشور را بر آن داشت که طب سنتی را به عنوان یک رشته مستقل زیر مجموعه دانشگاه تهران تاسیس کند.
به همین منظور می توان مسائل و مشکلاتی را که جامعه با آنها روبروست و در طب سنتی سرنخ هایی از آن وجود دارد از این منابع استخراج کرد . شاید بتوان گفت که بسیاری از مشکلاتی که اکنون در جامعه مطرح است و کارشناسان به هر دری می زنند تا آن را حل کنند می تواند با رویکرد به سنت و علوم سنتی قابل حل باشد یا حداقل دریچه ای را به روی ما بگشاید.
از جمله این معضلات و بحرانها مسئله خانواده می باشد.
قبل از وارد شدن به بحث لازم است یک سری از مقدمات طب سنتی ذکر شود تا در خلال آن،دسته بندی مطالب و جایگاه آنها در طب سنتی مشخص شود و خواننده بداند که هر بحث کجای این طب قرار میگیرد تا در صورت علاقه بتواند به منابع اصلی طب سنتی مراجعه کرده و مطالعات تفصیلی را د ر آنجا پیگیری کند.
فصل اول:کلیات طب سنتی ومزاج شناسی
طب سنتی 5 فن دارد (البته در تقسیم بندی دیگری آن را به دو جز عملی و نظری تقسیم می کنند. )
1)کلیات
2)مفردات
3)قرا با دین
4) معالجات مختصه
5)معالجات غیر مختصه
مفردات عبارت است از بررسی خواص ادویه بصورت مفرد
قرا بادین عبارت است از طریقه ساخت ،خواص و ... دارو های ترکیبی.
معالجات مختصه عبارت است از بررسی و شناخت بیماری ها از فرق سر تا نوک ناخن پا.
معالجات غیر مختصه عبارت است از بررسی وشناخت بیماری های عمومی بدن مانند آبله و تب وجوشها.
فن کلیات شامل سه قسمت است :
1- امور طبیعیه که هفت تاست :ارکان،امزجه،اخلاط،اعضا،ارواح ،قوا ، افعال
2- دلایل و علائم عبارت است ازآنچه که بر حالت بدن دلالت می کند ویا به عبارتی علامات دال برصحه و مرض، که چندین قسمت دارد که مهم ترین آن مزاج است
3- اسباب وعلل یعنی سبب وعلت بیماری وسلامتی . اسباب صحه و سلامتی هفت مورد می باشد که عبارتند از:
I. الاهویه( آب و هوای محیط)
II. الاطعمه والاشربه( غذا ها و نوشیدنی ها)
III. الریاضه والسکون (ورزش وسکون : که بوعلی آن را مهم ترین رکن سته ضروریه می داند)بحث تدابیر مربوط به جماع در این جا مطرح میشود.
IV. النوم والیقظه(خواب و بیداری)
V. الاعراض النفسانیه
VI. استفراغات واحتباسات
بحث تفصیلی هر کدام از این 5 فن در کتب طب سنتی موجود می باشد.آنچه را که ما در این مقاله نیاز است بدانیم تا بتوانیم مباحث مربوط به خانواده را بر اساس آن تبیین کرده و توضیح دهیم عبارتند از :
امور طبیعیه و مزاج شناسی :البته هر جا نیاز باشد اصطلاحات توضیح داده ورفع ابهام می شود.
جهت ادای دین به طب سنتی وعربی بودن زبان آن ،عبارات را عربی بکار برده و ترجمه آنها را داخل پرانتزذکر کرده ایم.دلیل این امر آن است که برای ادای حق یک مطلب و یک علم باید حتی المقدور اصطلاحات تخصصی آن علم را ترجمه نکرده و یا در صورت ترجمه عین عبارت نیز آورده شود.
ارکان وامزجه
در علوم سنتی اساس آفرینش وماده المواد تشکیل دهنده عالم را چهار عنصر آتش ، هوا،آب و خاک می دانستند.(توجه شود مفهوم عنصر در اینجا با عنصردر جدول مندلیف فرق دارد)
طبق نظر حکما تمام عالم ماده (جماد و نبات و حیوان و انسان ) از این چهار عنصر تشکیل شده است.
هر کدام از این جهار عنصر دارای مزاج می باشد :
آتش گرم و خشک
هوا گرم و تر
آب سرد و تر
خاک سرد و خشک
از تاثیر و تاثر این چهار عنصر مرکبات عاالم با مزاجهای نه گانه بوجود میآید.
بنابراین هر آنچه که در عالم ماده است دارای یکی از این نه مزاج است.گرم و خشک، گرم و تر،سرد و تر ، سرد و خشک،سرد، گرم ، تر ، خشک و معتدل
سردی و گرمی مورد نظر در علوم قدیم یک سردی و گرمی ذاتی است هر چند به سردی و گرمی ظاهری هم اطلاق میشود.مثلا وقتی گفته میشود دارچین گرم است ، منظور این است که وقتی دارچین خورده میشود پس از تصرف بدن در آن گرمای بدن بالا رفته و علائم گرمی ماننده خارش،سوزش ، التهاب و ... ظاهر میشود.یا مثلا وقتی گفته می شود ماست یا دوغ سرد است ، یعنی پس از ورود به بدن و تاثیر و تاثر بدن در آن سردی به بدن عارض میشود و علائم سردی (خواب وکسالت،ضعف و سستی وکند ذهنی) آشکار میشود.
حال در این مثالها فرق نمیکند دارچین داغ شده باشد یا نشده باشد. ماست اگر هم فرضا داغ شود و سپس مصرف شود پس از هضم کبدی سردی به بدن عارض می کند . مثلا آب سرد است ، آب جوش هم سرد است چند در ابتدا مقدار حرارت معده را بالا میبرد.
گفته شد که همه چیز در عالم مزاج دارد.مثلا مزاج زنجبیل گرم و خشک است و برای بیماری هایی که از سردی می باشد تجویز میشود و یا کاهو سرد است ، طلا و نقره گرم است . پنبه و پشم گرم و کتان سرد است . گوسفند گرم و گاو سرد و خشک است و ...
انسانها نیز دارای مزاجند . هر انسان هنگام تولد یک مزاج جبلی از پدر و مادرمی گیرد که مزاج پدر ومادرو شیوه زندگی آنها قبل از انعقاد نطفه، نوع تغذیه ونیز دوران بارداری و شیر دهی نوع آن را ازلحاظ گرمی وسردی تعیین می کند.
حرارت غریزی و رطوبت اصلی
طفل در حین ولادت دارای یک حرارت غریزی و رطوبت اصلی است که این دو لازمه بقایند و طفل با این دو زنده است.حرارت غریزی برای تداوم حیات و رطوبت اصلی برای رشد کودک است.در طول حیات یک شخص و با بزرگ شدن او ایندو رو به نقصان می گذارند تا اینکه با نابود شدن رطوبت یا حرارت غریزی عمر انسان پایان می پذیرد .در طول حیات عواملی هستند که با عث افنای حرارت غریزی و رطوبت اصلی می شوند. مانند مواد مخدر ، پرخوری ، غم و اندوه ، ورزش در حال گرسنگی شدید ، سرمای شدید و .... افنای حرارت غریزی و رطوبت اصلی باعث حدوث امراض ،ضعف و کاهش عمر میشود .حرارت غریزی و رطوبت اصلی همانند مفاهیم گرمی و سردی از مفاهیم بنیادین طب سنتی میباشد.
گفتیم که انسانها به سهم حرارات و رطوبت غریزی که به ارث می برند دارای یک مزاج جبلی یا اصلی هستند .علائم شناخت این مزاج جبلی ده جنس است که در بحث مزاج شناسی مفصلا در مورد آن بحث میشود.
اخلاط
دو رکن از امور طبیعیه شرح داده شد.. رکن سوم اخلاط است. هر خلط دارای یک مزاج است که در جدول زیر آورده شده است.
آتش گرم و خشک صفرا
هوا گرم و تر دم
آب سرد و تر بلغم
خاک سرد و خشک سودا
غذا وقتی وارد بدن میشود حرارت معده در آن تصرف می کند و پس از آنکه شیره غذا جذب کبد شد در کبد با فعل وانفعالات انجام شده توسط حرارت کبد شیره غذا به خون تبدیل میشود.این خون از چهار خلط به نامهای صفرا،دم،بلغم و سودا تشکیل شده است.هر کدام از این اخلاط در بدن نقشی را بر عهده دارند. اخلاط، اعضای بدن را می سازند.مثلا خلط بلغم ،مغز را و دم ،ماهیچه را و سودا ،استخوان را می سازد.
ارواح
ارواح بخار لطیف اخلاط است . روح در اینجا یک روح طبی است نه روح شرعی. حرارت غریزی بدن در اخلاط اثر کرده و بخاری از آنها بوجود میآید که دربدن در حال گردش است.این بخار روح نام دارد.
روح سه نوع است :
I. نفسانی
II. طبیعی
III. حیوانی
روح طبیعی در کبد است و وظیفه آن رشد و نمو بدن است.
روح نفسانی در مغز است و وظیفه آن حس و حرکت است .
روح حیوانی در قلب است و وظیفه آن تداوم حیات است.
مثلا وقتی بحث میشود چیزی مقوی ارواح است یعنی اینکه مقوی کبد و مغز و قلب است و ....
امور طبیعیه
ارکان >> امزجه >> اخلاط >> اعضا >> ارواح >> قوا >> افعال
افعال عبارت است از هر فعلی (ظاهری و باطنی) که از انسان صادر میشود.
قوا حامل افعالند و ارواح حامل قوا.
آوردن این موارد و توضیح آنها برای این است که بعدا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و بهتر مسائل و پدیده ها را توضیح دهیم.
نشانه های کلی مزاج
مواردی که با توجه به آن ها می توان در مورد وضعیت کلی مزاج ذاتی (اصلی،مادرزادی) بدن قضاوت کرد، عبارتند از:
1. ملمس
2. گوشت و چربی (هیکل یا سحنه)
3. مو
4. رنگ بدن
5. خواب و بیداری
6. چگونگی افعال صادر شده از بدن
7. کیفیت مواد دفعی بدن
8. حالات نفسانی
9. بزرگی و کوچکی اعضا
10. چگونگی تاثیر پذیری از کیفیات چهارگانه
باید توجه داشت که بسیاری از نشانه هایی که گفته میشود، علایم طبیعی و ذاتی افراد است و تا زمانی که موجب اختلال درعملکرد شخص نشوند بیماری محسوب نمی گردند.
1. ملمس: کیفیتی که طبیب هنگام لمس بدن شخص معاینه شونده حس می کند. این نشانه یکی از مهمترین ابزار تشخیص میزان گرمی و سردی و همچنین رطوبت و خشکی بدن است. احساس نرمی هنگام لمس دلیل بر رطوبت، احساس سفتی دلیل بر خشکی مزاج، احساس حرارت هنگام لمس نشانه گرمی و احساس سرما دلیل سردی مزاج است. برای تشخیص صحیح از طریق ملمس، پزشک و بیمار باید شرایط خاصی داشته باشند.
شرایط لمس شونده و لمس کننده:
شخص به هنگام لمس یا به فاصله کمی از آن، نباید در معرض حرارت، سرما، فعالیت یا هیجان شدید باشد بلکه باید شرایط جسمی و روحی و پوشش طبیعی داشته باشد.
2. هیکل:
اندازه کلی بدن می باشد. هیکل ها دو نوعند:
الف: هیکل های مینیاتوری یا لاغر که شامل مزاج های گرم و خشک و سرد و خشک می باشند زیرا خشکی مانع رشد میشود.
ب: هیکل های درشت و حجم دار که بعضی با غلبه چربی بر بدن همراه هستند که این ها معمولاً دارای مزاج سرد و تر هستند و برخی عضلانی می باشند که این افراد معمولاً دارای مزاج گرم و تر هستند، زیرا از شرایط لازم برای رشد، رطوبت و حرارت است و فردی که مزاج گرم و تر دارد درشت هیکل میشود. به عبارت دیگر، می توان گفت که زیادی گوشت و چربی دلالت بر رطوبت و کمی آن ها دلالت بر یبوست و خشکی می کند.
3. مو:
سرعت رشد مو نشانۀ خشکی مزاج است و اگر این سرعت خیلی زیاد باشد نشانۀ توأم بودن حرارت و خشکی است. زیادی مو بر حرارت دلالت می کند و رطوبت باعث سرعت رشد مو و تنکی و نازکی آن میشود.
به طور کلی زیادی، ضخامت، مجعد بودن و سیاهی مو بر گرمی و خشکی مزاج دلالت دارد و بر عکس آن ها (کمی، نازکی، صافی و سفیدی مو) بر برودت و رطوبت مزاج دلالت می کند.
4. رنگ بدن:رنگ بدن علامت بسیار خوبی برای تشخیص مزاج است به شرطی که دقت کافی در تشخیص رنگ ها مبذول شود.
رنگ سفید (شبیه به رنگ مهتاب) نشانۀ غلبۀ بلغم است.
رنگ سرخ دلیل غلبۀ دم یا گرمی مزاج است.
رنگ زرد (رنگ آفتابی) نشانۀ غلبۀ صفرا یا گرمی مزاج و یا کم خونی می باشد.
رنگ تیره یا کمودت چهره نشانۀ غلبۀ سودا و یا کم خونی می باشد.
رنگ سرخ و سفید در فرد معتدل دیده میشود.
باید توجه داشت که رنگ بدن حالت مطلق ندارد و تحت تأثیر عوامل محیطی و مواردی مثل بیماری اعضای مختلف بدن تغییر می کند.
5. خواب و بیداری:
اعتدال در خواب و بیداری نشانه اعتدال مزاج خصوصا اعتدال در مغز است. رطوبت و برودت باعث پرخوابی میشود. به همین علت افراد با مزاج تر به خواب بیشتری نیاز دارند. خشکی و حرارت موجب بیداری (کم خوابی) است.
نکته: در حالت مزاج عارضی (سوء مزاج) صفراوی ها بیشترین مشکلات خواب را دارند؛ هم دیر خوابشان میبرد و هم زود از خواب می پرند. سوداوی ها نیز در درجه بعد دچار مشکل خواب هستند. این گونه افراد، در خواب رفتن مشکل دارند و معمولاً خوابشان سبک می باشد. در اشخاص کم خواب مثل افراد صفراوی و سوداوی، بسته به شرایط می توان از مرطّبات مانند کاهو، دوغ بی چربی، آب انار، آب لیمو شیرین، ماء الشعیر و خاکشیر استفاده کرد.
6. چگونگی افعال صادر شده از بدن:
صحیح و کامل بودن افعال دلیل بر کمال صحت بدن است و ایجاد مرض، مستلزم غیر طبیعی بودن افعال است. افزایش سرعت افعال، نشانۀ حرارت مزاج است. به عنوان مثال سرعت رشد بدن و سرعت رویش مو و دندان دلیل حرارت هستند و همچنین توأم بودن افعال با اضطراب و تشویش نیز بر حرارت مزاج دلالت می کنند ولی بر عکس، هرگاه ضعف و سستی و کندی در افعال دیده شود نشانۀ سردی مزاج است.
7. کیفیت مواد دفعی از بدن:
اجابت مزاج طبیعی آن است که به ازای هر بار مصرف غذا، یک بار دفع انجام شود. حرارت و خشکی موجب کاهش اجابت مزاج می شوند بنابراین معمولا در افراد صفراوی یبوست دیده میشود.
گرمی مزاج و غلبه صفرا باعث میشود مواد دفعی شامل ادرار، مدفوع، منی و غرق دارای بوی تند و پر رنگ باشند و عکس این نشانه ها بر سردی مزاج دلالت دارد.
8. حالات نفسانی:
قدرت و بلندی صدا، سرعت و پیوستگی کلام، زود عصبانی شدن و سرعت حرکت، نشانۀ حرارت مزاج هستند. افراد گرم و خشک که حرارت زیادی دارند، معمولاً تندخو بوده و زود عصبانی می شوند. این افراد بیقرار، تند و تیز، پر کار و فعال هستند و نیز حافظۀ خوبی داشته و از قدرت تجزیه و تحلیل بالایی برخوردارند. صاحبان مزاج سرد و خشک در اوج ثبات بوده و کارها را به آرامی و بدون عجله انجام می دهند. این افراد معمولا درون گرا بوده و کمتر با دیگران می جوشند و مستعد افسردگی هستند. اشخاص سرد و تر حافظۀ خوبی ندارند. خواب آلود، صبور و خونسرد هستند. افراد گرم و تر شجاع، جسور و خونگرم هستند و به خوبی با دیگران ارتباط بر قرار می کنند.
9. بزرگی و کوچکی اعضاء:
بزرگ و وسیع بودن قفسۀ سینه، مشخص بودن عروق، عظیم بودن نبض، بزرگی دست و پا و مشخص بودن کامل مفاصل دلالت بر حرارت می کنند و علائم معکوس نشانه برودت مزاج است.
10. چگونگی تأثیرپذیری از کیفیات چهارگانه:
سرعت تأثیرپذیری از هرکدام از کیفیتهای چهارگانه یعنی حرارت، برودت، رطوبت و یبوست دلیل بر غلبۀ همان کیفیت است. به عنوان مثال، اگر بدن نسبت به گرما سریعا دچار انفعال شود، نشانۀ گرمی مزاج می باشد.
آنچه تاکنون گفته شد نشانه های مزاج اصلی بود که همگی در شخصی که به طور ذاتی صاحب آن مزاج باشد طبیعی است. اگر به هر علتِ درونی یا بیرونی، مزاج دچار تغییر شود، علائمی در شخص ایجاد می گردد که نشانه های مزاج عارضی است. اگر این وضعیت به طول انجامد و درمان صورت نپذیرد، سوء مزاج رخ خواهد داد.
فرق میان مزاج اصلی و عارضی آن است که شخص در مزاج اصلی به چیزهایی مانند مزاج خود تمایل دارد؛ اما در مزاج عارضی، تمایلات بیمار بر خلاف مزاج می باشد، مگر آنکه به علت مزمن شدن، مزاج عارضی همچون مزاج اصلی شود (مستحکم شود). پس لازم است پس از شناخت صحیح مزاج، بیمار در زمان بیماری از غذاهایی که تمایل زیاد به خوردن آن ها پیدا می کند و بر خلاف مزاج اصلی اوست پرهیز نماید.
دیگر علایم امزجه
همانطور که دیده شد فرد گرم مزاج علائم گرم مزاجی را دارد یعنی افعال و حرکات او از کیفیت گرمی ناشی میشود.مثلا پر تحرک است، با نشاط است ، فعال است ، پر انرژی است ، چالاک و سریع است ، فعالیت زیاد دارد.
اما فرد سرد مزاج علائم سردی از او صادر میشود. سردی سکون می آورد ، خمودی می آورد ، سستی می آورد ، این افراد کم انرژی ، کند و بیحال هستند. برای انجام کارها مرتبا باید آنها را حمایت کرد و باید به آنها انرژی داد.
دموی مزاجان
افراد دموی ( گرم و تر) چون عنصر هوایی در آنها غالب است خصوصیات رکن مربوط به خود (هوا)را دارند. دیر عصبانی می شوند و دیر هم آرام می شوند.افرادی شجاع هستند ، خوش مشرب و اجتماعی هستند. با همه کس دوست می شوند و اهل بگو و بخند هستند. افرادی شاد و فعال ، بلند پرواز ، خوش اخلاق و خوش رو ، شجاع و صبور ، سخاوتمند هستند. میل و توان جنسی بالا دارند. یعنی هم در عشق و عاشقی سرآمد هستند و هم توان و قوه جنسی بالایی دارند.
صفراوی مزاجان
افراد صفراوی (گرم و خشک) عنصر آتش در آنها غلبه دارد و خصوصیات آتش از آنها بروز می کند مثلا زود عصبانی می شوند و زود هم آرام میگیرد . بعضا بد خلق هستند .افراد صفراوی افرادی تند وتیز و بی قرار هستند و همانطور که آتش یکدفعه زبانه می کشد و زودفروکش می کند،این افراد هم دارای یک خصوصیت در تمام افعال خود هستند و آن تصمیم آنی و به اوج رساندن کارها و یکدفعه رها کردن و ترک آن است. این خصوصیت به علت گرمی بالا (گرمی و خشکی) می باشد.افراد دموی گرمی کمتری نسبت به صفراوی ها دارند .طبع صفراوی ها گرم و خشک و آتشین و طبع دموی ها گرم و تر است. به علت وجود همین تری در طبع دموی ها ، گرمای آنهابه نسبت با صفراوی ها کمتر است.
افراد صفراوی به علت گرمای زیاد ناآرام و مضطرب هستند وافعال خود را با طمانینه و وقار انجام نمی دهند.علت این امر آن است که گرما باعث تشویش و عدم سکون و اضطراب میشود .این افراد یک کار را با جدیت شروع کرده و بر روی آن پافشاری می کنند اما یک دفعه آن را رها می کنند. گاهی پر جرات وگاهی آرام هستند.حاضر جواب و با هوش ، سریع و چالاک و پر انرژی هستند . گاهی با اراده و گاهی سست می شوند.
بلغمی مزاجان
افراد بلغمی دارای مزاج سرد و تر هستند و عنصر آبی در آنها غلبه دارد و خصوصیت آب از آنها بروز می کند . افراد بلغمی افرادی منزوی و آرام هستند و ضعف حافظه و معمولا حواس پرتی دارند.از لحاظ فعالیت افرادی کم انرژی و بیحال ، میانه رو و محتاط و ترسو هستند . ترس یکی از مهمترین خصوصیات بلغمی هاست.
به علت سردی غالب در مغز ،افرادی گوشه گیر و افسرده هستند.
اگر سردی غالب شود بیشتر دم از نا امیدی می زنند و خاطرات گذشته را یاد آوری می کنند. گذشته نگر هستند و استعداد افسردگی دارند . افراد بلغمی به علت ترسو بودن استعداد ریسک پذیری ندارند .
اهل سازش هستند و معمولا تحت تاثیر افراد دیگر هستند . منفی بافی و ناامیدی از دیگر خصوصیاتشان است و افرادی بی خیال و خونسرد هستند.
خصوصیات عنصر آبی در این افراد غالب است مثلا با جدیت و تندی در برابر مسئله ای مقاومت نشان می دهند اما اگر طرف مقابل هم جدی شود ، کنار می کشند (همانند آب که به مانع برخورد می کند و فورا بر می گردد). افرادی انعطاف پذیر هستند و براحتی می توان افکار ایشان را تغیر داد(برعکس صفراوی مزاجان و سوداوی مزاجان)
سوداوی مزاجان
افراد سوداوی (سرد و خشک ) دارای خصوصیات عنصرخاکی هستند و این افراد هم خصوصیات سردی دارند و هم خصوصیات خشکی.افرادی همه سو نگر و منطقی،میانه رو و محتاط هستند.
همیشه در حال فکرند و در حالات پیشرفته دارای وسواس و دو دلی هستند.
همانندافراد بلغمی توان ریسک ندارند.فکر و خیال فراوان دارند و مستعد افسردگی و مالیخولیا هستند.
اگر سردی در مغز و روان این افراد غلبه کند ، ترسو و دچار سو ظن می شوند وتمایل زیادی به تنهایی وگوشه نشینی پیدا می کنند و استعداد نا امیدی دارند. .
خصوصیات عنصر خاکی در آنها غالب است . مثلا انعطاف پذیر نیستند (بر خلاف بلغمی ها ) وکینه می ورزند. همانند خاک خاطرات را درذهن خود نگه می دارند و پس ازسالها آنها را بازگو میکنند.
افراد گرم و خشک از فصل زمستان خوششان میآید چون مزاج زمستان سردوتر است و تعدیل کننده مزاج آنهاست.
افراد سرد و تر از فصل تابستان خوششان میآید و از فصل زمستان گریزانند چون تابستان مزاج آنها را تعدیل کرده اما فصل زمستان باعث اوج گیری بیماریهای آنها میشود.دیگر مزاجها نیز به همین منوال است.
فصل مزاج مضر برای مفید برای
بهار گرم و تر دموی ها سوداوی ها
تابستان گرم و خشک صفراوی ها بلغمی ها
پاییز سرد و خشک سوداوی ها دموی ها
زمستان سرد و تر بلغمی ها صفراوی ها
خصو صیات جنسی امزجه:
گرمی چون عامل تحرک و قدرت و جنبش است پس به تبع گرم مزاجان دارای میل جنسی قوی ای هستند.و سرد مزاجان میل جنسی ضعیفی دارند.مثلا دموی مزاجان علاوه بر اینکه توان جنسی زیادی دارند یعنی توان جماع بالایی دارند و میل جنسی (عشق) زیادی هم دارند.
افراد صفراوی توان جنسی بالایی دارند اما میل جنسی آنها کمتر از دموی هاست. افراد بلغمی به علت سردی غالب در بدن آنها هم توان جنسی و هم میل جنسی کمی دارند.افراد سوداوی توان جنسی پایین (همانند بلغمی ها )دارند اما میل جنسی بالایی دارند.
افراد بلغمی افرادی عاشق پیشه نیستند و در عشق به اوج نمی رسند اما افراد سوداوی شدیدا عاشق می شوند . بنابراین اگر به دنبال فردی عاشق می گردید ، افراد سوداوی را انتخاب کنید.
توجه به چند نکته در مورد مزاج شناسی ضروری است :
1. شناخت مزاج جبلی در عین اینکه نیازبه مطالعه دارد وباید ده جنس آن را آموخت ، نیاز به مهارت و ممارست و آموزش نزد استاد هم دارد . چون در عین حال که یک علم است یک هنر است ، یک مهارت است.
2. به علت یکدست شدن زندگی ها وغلبه زندگی صنعتی امزجه بهم ریخته است.
3. مزاج جبلی غیر قابل تغییر است . یعنی یک فرد لاغر سوداوی را نمیتوان به یک فرد چاق و عضلانی دموی تبدیل کرد . خصوصیات گفته شده در باب مزاج شناسی اگر جبلی افراد باشد تقریبا غیر قابل تغییر است و اگر هم بتوان آنرا تغیر داد، بسیار ناچیز خواهد بود.
4. مسله خیلی مهمی که باید در باب خصوصیات روحی و روانی مزاجها به آن توجه کرد ، مسئله تهذیب نفس و اثر آن بر مزاج است . خصوصیات روحی گفته شده موقعی واقعا بروز خواهد کرد که فرد تهذیب نفس نکرده باشد.و خودش را با همان حالات بر آمده از مزاج عادت داده باشد و در پی اصلاح خویش بر نیامده باشد.اگر کسی بخواهد میتواند با تهذیب نفس و مراقبه خصوصیات منفی مزاجی خود را کنترل کند. فرد صفراوی ذاتاعصبانی است اما اگر روحیه دینی قوی داشته باشد ، می تواند کظم غیظ کند . و مثلا فرد سوداوی وسواس داردحال اگر این فرد مومن واقعی باشد ، می تواند براین حالت غلبه کند و وسواس را از وجود خودش حذف کند. خصوصیات روحی و روانی مزاجها با توجه به بستری که فرد در آن رشد می کند، تغییر میکند ودر یک جهت خاص حرکت می کند. مثلا فرد سوداوی وسواس دارد اما اگر شریعت مدار باشد وسواس او دراحکام ظاهر میشود واگر مرفه باشد درتمیزی و پوشش خود را نشان می دهد.
5. برای شناخت مزاج یک نفر لازم نیست همه این ده جنس در او وجود داشته باشد بلکه اغلبیت مهم است یعنی اینکه هر کدام از این ده جنس گرمی یاسردی در او غلبه داشت مزاج جبلی او همان خواهد بود . مثلا اگراز ده جنس ، هشت جنس در او علامات گرمی را داشت مزاج او گرم خواهد بود.مثلا اگر کسی دارای صورت برافروخته و سرخی بود و عضلات برجسته و هیکلی درشت داشت و در عین حال فردی شاد و فعال بود میتوان حکم به گرم مزاجی او کرد.
6. گرمی و سردی هم رتبه بندی دارد . برخی گرم مزاجان در اوج گرمی هستند و برخی گرمیشان به اعتدال نزدیک است . مثلا یک فرد صفراوی ممکن است آنقدر گرم باشد که با کوچکترین عاملی عصبانی شود ، یا حرکات سبک سرانه (طیش) دراو بسیار مشاهده شود .اما صفراوی دیگری در درج پایین تر باشد.
7. علت اینکه بیشتر گرمی و سردی مطرح شد این است که در طب سنتی گرمی و سردی فاعلند و تری خشکی منفعل یعنی گرمی باعث بوجود آمدن خشکی و سردی باعث بوجود آمدن تری میشود و به عبارتی گرمی و سردی اصلند و تری خشکی فرع اند.به همین جهت در بحث مزاج شناسی بیشتر خصوصیات افراد از لحاظ سردی وگرمی مزاج مطرح شد و کمتر افراد به افراد با مزاج گرم و تر، گرم و خشک، سرد و تر، سرد و خشک پرداخته شد.
8. آنچه که در مورد اخلاقیات امزجه ذکر شد ، مطلق نیست بلکه عوامل مختلفی می تواند آنها را تغییر دهد مثلا تهذیب نفس ، شرایط خانوادگی ، تربیت و ... .مثلا فردی گرم مزاج بسیار فعال و زرنگ و پر حرف است و تبعا باید کمرو نباشد و بتواند بدون رو در بایستی ما فی الضمیر خود را آشکار کند . اساسا افراد گرم مزاج بی شرم و حیا هستند.حال این افراد ممکن است تحت تربیت خانوادگی خاصی این روحیه اش را از دست بدهند و مثلا پدر خانواده او را تحت فشار زیاد قرار داده باشد یا شرایط اجتماعی به نحوی او را منزوی کرده باشد:.مثلا به علت فقر پدر یا فساد پدر و مادر یا شرایط پست خانوادگی به تدریج به انزوا کشیده شده باشد و این روحیه اش را از دست بدهد و به فردی کمرو و گوشه گیر تبدیل شود.
دیگر خصوصیات مزاج گرم و سرد از حیث اخلاق
افراد گرم مزاج پر جنب و جوش هستند و قدرت مدیریت دارند . برخلاف افراد سرد مزاج که بیشتر پیرو هستند . مثلا اگر دو بچه ، یکی گرم مزاج و یکی سرد مزاج کنار هم قرار گیرند بچه گرم مزاج مدیر خواهد شد و بچه سرد مزاج تابع خواهد شد و به دنبال او راه خواهد افتاد.اساسا گرم مزاجی بچه گرم مزاج به بچه سرد مزاج اظهار وجود نمی دهد .مدیران عالم حتما باید گرم مزاج باشند.فرد سرد مزاج نه توان مدیریت دارد و نه دیگران او را مدیر خوبی می دانند.
مزاج جنس مذکر و مونث عالم
یکی از مسائل مهم و مسلم در طب سنتی و مورد اتفاق همه حکما ، مزاج جنس مذکر و مونث است.طبق نظر حکما مزاج جنس مذکر گرمتر و خشکتر ازجنس مونث است . به عبارتی جنس مونث سردتر و ترتر است نسبت به جنس مذکر.مثلا شیر نر گرم تر است نسبت به شیر ماده.و ویژگی های گرم مزاجی در ذکور غلبه بیشتری دارد .
انتخاب همسر به کمک مزاج
با توجه به مطالب گفته شده در مورد امزجه مشخص است که برای خوشبخت شدن زوجین ، ایجاد تفاهم بیشتر ، ایجاد عشق و صمیمیت و تطابق جسمی و روحی باید زن و شوهر دارای مزاج یکسانی باشند . یعنی فرد گرم مزاج باید با فرد گرم مزاج ازدواج کند و فرد سرد مزاج با فرد سرد مزاج.
توجه شود که مسئله مزاج یکی از مسائلی است که در تعیین زوجه باید در نظر گرفت و دیگر مسائل مانند ایمان ، شرایط خانوادگی و ... نیز وجود دارد که در اینجا ، جای بحث در مورد آن نیست .
با ذکر چند مثال علت تطابق مزاج زن و مرد مشخص میشود بعبارتی چرا برای تفاهم بیشتر باید تطابق مزاجی داشته باشند؟
همانطورکه گفته شد گرم مزاجان افرادی فعال و پر جنب و جوش هستند و سرد مزاجان افرادی کند و بیحال هستند . حال اگر زن و شوهر دارای مزاج مختلف باشند به سختی می توانند همدیگر را تحمل کنند. این مسئله در مورد دو دوست هم صادق است . در زندگی خوابگاهی به کثرت مشاهده شده است که افراد دارای مزاج مختلف نمیتوانند همدیگررا تحمل کنند و معمولا به رفتار همدیگر گیر میدهند. فرضا اگر همدیگر را تحمل کنند عشق حقیقی بین آنها بوجود نخواهد آمد . فرد فعال و پر انرژی از فرد فعال و پر انرژی خوشش میآید. تصور کنید زن و شوهر برای یک مهمانی دعوت شده اند. زن مزاج سرد دارد و شوهر بسیار گرم است . شوهر به علت گرم مزاج بودنش فوراً سرو وضع خود را مرتب کرده و آماده رفتن میشود. اما زن به علت سرد مزاج بودنش بسیار کند عمل کرده و شوهر مدت زیادی منتظر می ماند تا زن اماده رفتن شود .حال اگر از این سنخ تضاد ها در زندگی زیاد باشد،به مرور زمان عشق و علاقه زوجین را نسبت به هم کم خواهد کرد.
همانطور که گفته شد افراد صفراوی حافظه خوبی دارند و تیز هوش هستند . این افراد باید با هم سنخ خود یعنی افراد دارای مزاج گرم و خشک ازدواج کنند . چون در صورت عدم رعایت تطابق مزاجی این افراد قادر به درک یکدیگر نخواهند بود .
دموی مزاجان(گرم و تر) دارای روحیه شاد ، خوش مشرب و اجتماعی هستند .حال تصور کنید این فرد با یک فرد سوداوی (سرد و خشک) ازدواج کند.فرد سوداوی گوشه گیر بوده و تمایلی به شرکت در اجتماعات ندارد . این دو نفر به علت تقابل مزاجی که دارند نمیتوانند باهم کنار بیایند.
یکی از خصوصیات بلغمی مزاجان خونسردی و بی خیالی آنها در حوادث و مشکلات است .ضرب المثل «دنیا را آب میبرد اورا خواب میبرد» در رابطه با آنها صادق است . حال اگر یک طرف بلغمی باشد و طرف دیگر گرم باشد ، یک طرف همیشه در اضطراب خواهد بود و طرف دیگر بی خیال.فرد گرم مزاج ازبیخیالی طرف مقابلش خسته میشود و این وضعیت در دراز مدت باعث تنفر و انزجار او از طرف مقابلش خواهد شد. متقابلا فرد سرد مزاج (بلغمی) نیز فرد گرم مزاج را بخاطر اضطراب و عجول بودنش سرزنش می کند.
نکته: البته بدون در نظر گرفتن مزاج نیز می توان به این تطابق رسید ولی با مزاج شناسی کار بسیار آسان میشود و شناخت بهتر صورت میگیرد؛ چون در مزاج شناسی از خصوصیات بدنی نیز می توان کمک گرفت و به حالات روانی افراد پی برد.پیشتر گفته شد که مزاج ذکور نسبت به اناث گرم تر و خشک تر است. به همین جهت در عالم انسانی زنان پیرو و دنباله رو مردان هستند. علائم سرد مزاجی در زنان غلبه دارد و به علت این تفاوت مزاجی، مدیران و رؤسای عالم اکثرا مردها هستند. در خانواده نیز همینطور است و مدیر خانواده مرد است.
حال اگر زنی را دیدید که مدیر شده است و توانایی این کار را هم دارد بدانید که حتماً گرم مزاج است (مانند بینظیر بوتو)
مدیریت منزل ومزاج شناسی:
در حالت کلی، مدیریت منزل و تدابیر امور آن بدست مرد است و زنان بر آیین شوهران هستند. زن، پیرو و تابع و دنبالهرو مرد است و این یک علت دارد که آن هم خصوصیت ذاتی مرد است که اقتضای چنین شخصیتی را برای وی دارد و آن خصوصیت «گرم مزاجی» مرد است.
حال اگر شرایطی پیش آید که مزاج زن خیلی گرم باشد و مرد سرد مزاج باشد بطوری که گرم مزاجی زن بر سرد مزاجی مرد غلبه کند، معمولاً در چنین مواقعی «زن ذلیلی» پیش میآید! یعنی مدیریت منزل بدست زن میافتد و شوهر تابع زن میشود.
در دیگر تعاملات نیز افراد جامعه همین تأثیر و تأثر را دارند. مثلا اگر دو بچه که یکی سرد مزاج و دیگری گرم مزاج است، در کنار هم قرار بگیرند، مدیریت با بچهی گرم مزاج خواهد بود.
در مورد زن و شوهر بطور طبیعی و در حالات کلی، به علت گرمتر بودن مزاج مردان، مدیریت جامعه و خانواده با مردان است. اما اگر زن گرم مزاج باشد و گرمی مزاج او بر مردان غلبه کند، می تواند مدیریت کند و در رده های مدیریتی بالا تاثیر گذار باشد.
اساسا گرما به سبب قدرتی که دارد به سردی اظهار وجود نمی دهد
مزاج شناسی و مشکلات جنسی
نقش مزاج شناسی در رفع مشکلات جنسی نسبت به دیگر مسائل بسیار مهم تر و کارآمدتر است. به جرأت میتوان گفت که بسیاری از مشکلات جنسی که طب مدرن و روانپزشکی مدرن از شناخت و درمان آنها عاجز است با طب سنتی براحتی قابل درمان است.
گفتیم که مزاج گرم، قدرت جنسی بالایی دارد و مزاج سرد، قدرت جنسی پایینی دارد. در بین گرم مزاجان، افراد دموی (گرم و تر) توان و میل جنسی بالایی دارند اما صفراوی مزاجان (گرم و خشک) توان جنسی بالا و میل جنسی متغیر دارند. بلغمی مزاجان هم توان جنسی پایین و هم میل جنسی پایین دارند.
افراد سوداوی (سرد و خشک)، توان جنسی پایین و میل جنسی بالا دارند. بدون توضیح مشخص است که برای پیشگیری از مشکلات جنسی زوجین، تطابق جنسی آنها از نظر مزاجی ضروری است.
این مسأله در چند مورد میتواند کارساز باشد:
1) در مسألۀ تقاضای جنسی: اگر زوجین از لحاظ مزاجی متشابه باشد یعنی هر دو گرم مزاج یا هر دو سرد مزاج باشند، به یک اندازه احساس نیاز به آمیزش جنسی پیدا می کنند و به تبع بهتر می توانند همدیگر را ارضا کنند.
حال اگر یک فرد دموی با یک فرد سوداوی ازدواج کند، فرد دموی بنا به اقتضای طبع خودش بسیار آرزوی (نیاز) جماع دارد اما فرد سوداوی تمایل کمتری به جماع دارد. این تضاد باعث می شود که دو طرف نتوانند همدیگر را ارضا کنند. فرد سوداوی به سبب درخواست زیاد همسرش برای جماع خسته می شود و از طرفی فرد دموی از عدم تمایل همسرش گله می کند و اگرمعتقد نباشد چه بسا به انحراف کشیده شود.
2) کارکرد دیگر این بحث درمسألۀ اوج گیری لذت جنسی است
افراد گرم مزاج، سریعتر به ارگاسم جنسی می رسند. اگر زوجین هر دو گرم باشند، چون هر دو سریع به ارگاسم جنسی میرسند پس مشکلی پیش نمیاید. اگر هر دو سرد باشند نیز وضعیت به همین شکل است. اما اگر مرد بسیار گرم مزاج باشد و زن سرد مزاج، مرد خیلی سریع به اوج میرسد ولی زن فاصلۀ زیادی تا به اوج رسیدن دارد. (البته در حالت کلی مرد سریعتر به اوج لذت جنسی می رسد اما اگر تطابق مزاجی بین آنها نباشد این فاصله بیشتر خواهد شد).
این وضعیت باعث می شود تا زن بطور کامل ارضا نشود و در نتیجه باعث تنفر و انزجار از شوهر شده و در صورت مهذب نبودن به انحراف کشیده شود( مانند ارگاسم)
طبق آمار رسمی 50 درصد و غیر رسمی 70درصد از علل طلاق، مشکلات جنسی بین زوجین است. از مشکلات جنسی به چند مورد در بالا اشاره شد.
در میان مشکلات جنسی آنچه که بیشتر در جامعۀ فعلی ما مشاهده میشود، ضعف و ناتوانی جنسی است که علل مختلفی دارد.
1) وجود غذاهای سرد مزاج در جامعه: قریب به اتفاق غذاهایی که در جامعه مصرف میشود سرد هستند و باعث سردی و ناتوانی اندام جنسی میشوند. لبنیات، آبلیموها، سرکهها و تقریباً همۀ غذاهای بستهبندی شدۀ سوپرمارکت ها سرد هستند. گوشت مصرفی مردم نیزکه اغلب ماهی و گاو (در قالب غذاهایی مثل سوسیس و همبرگر و ...) است سرد هست.
2) زندگی صنعتی و تکنیکی: بعلت اینکه زندگی صنعتی بر خلاف فطرت و غریزه است و روح و روان بشر از صنعت گریزان است، اساساً نه تنها ضعف میل جنسی بلکه بسیاری از بیماری ها را به وجود می آورد. فضای مصنوعی، صداهای صنعتی، دوری از طبیعت و سر و کار داشتن با ابزار آلات و کار درکارخانه همه مضعف توان جنسی هستند.
3) علل دیگری نیز در کاهش توان جنسی مؤثرند که مورد بحث ما نیست.
اساسا درمانهای طب مدرن در مشکلات جنسی، موقت و پر عارضه هستند.
طب سنتی بر اساس تئوری «گرمی و سردی» به شناخت و درمان بیماریها می پردازد.
همانطور که گفته شد ضعف میل جنسی در اغلب موارد از سردی است. پس برای درمان آن باید از گرمیجات و افزاینده های قوهی باه (مبهیات) استفاده کرد از جمله ادویه جاتی چون زنجبیل ،خولنجان، بهمن و......
درمان عدم تشابه جنسی زن و مرد
در صورتی که میل جنسی یکی از زوجین زیاد باشد و میل جنسی طرف مقابل کم باشد، باید هر دو را تعدیل کرد تا بتوانند با هم به تعامل برسند. فردی که میل جنسی اش زیاد است باید از کاهنده های میل جنسی استفاده کند و فردی که از این لحاظ ضعیف است باید از مبهیات (افزاینده های قوه ی باه) استفاده کند.
تولید منی
از نظر طب سنتی منی از تمام اعضای بدن تولید میشود. چنانچه وجود بیماری در یکی از اعضای والدین باعث وجود بیماری در همان عضو کودک میشود.
طبق این مبنا برای تقویت میل جنسی باید همه ی اعضا را تقویت کرد. ضعف قلب، کبد، معده، کلیه و مغز هر کدام می تواند منجر به ضعف میل جنسی شود. برای تشخیص علت ضعف میل جنسی باید تک تک اعضای رئیسه ی بدن را بررسی کرد. در طب سنتی برای تشخیص ضعف هر کدام از اعضا علائمی هست.
نازایی
علل نازایی بسیار زیادند. علاوه بر علل مختلفی که در اندام های تناسلی ممکن است از نظر هیئت و شکل اعضا باشد (که خود این ها ممکن است مادر زادی یا عارضی باشند)، دو علت از علل نازایی که به زمینه های مزاجی برمی گردد ،ذکر می شود:
در صورتی که رحم بسیار گرم باشد، نطفه ی مرد به سبب گرمای بالای رحم، توان تولید جنین را ندارد و می سوزد و در صورتی که رحم بسیار سرد باشد باز هم نطفه منعقد نمیشود و منی منجمد میشود. در صورتی که منی در یک وضعیت تقریبا متعادل باشد و دیگر شرایط انعقاد نطفه فراهم باشد، نطفه منعقد میشود.
حال اگر این اعتدال رو به گرمی باشد، جنین مذکر خواهد شد؛
و اگـــر این اعتدال رو به سردی باشد، جنین مؤنث خواهد شد.
البته عوامل دیگری هم در تکوین جنین مؤنث یا مذکر دخیل اند. برای مثال مزاج والدین،زمان جماع و.....
سردی و گرمی اندامهای جنسی، هریک علائمی دارند. مثلا اندام جنسی گرم، علاوه بر گرمی ظاهری، موی درشت و زیاد و سیاه دارد و اندام جنسی سرد، بر عکس است. در اکثر موارد وقتی مزاج کلی بدن گرم است، مزاج اندام جنسی هم گرم است و وقتی مزاج کلی بدن سرد است، مزاج اندام جنسی هم سرد خواهد بود.
از دیگر علل نازایی، شیوهی غلط جماع رایج در جامعه است. طبق آمار موجود در مراکز درمانی طب سنتی، تعدادی از نازاییها با اصلاح شیوهی جماع حل میشوند. (در مورد شیوه ی صحیح جماع و اوقات مناسب آن بعدا توضیح کامل داده خواهد شد.)
ازدواج در گذشته
کلیه ی مباحثی که اینجا مطرح شد، به طور نسبی درگذشته اجرا می شده است. بزرگسالان و والدین با شناخت مزاج زوجین، آنها را برای هم انتخاب می کردند،هرچند که با مفهوم مزاج آشنا نبودند. در قدیم چون مادربزرگ ها شناخت کافی بر روی بچه ها داشتند می توانستند با شناخت مزاج طرفین، افراد دارای مزاج مشابه را با هم تزویج کنند. آنها با مفاهیم گرمی و سردی مأنوس بودند و همواره غذاها و افراد را با آن می شناختند. حتی اکنون هم به کرات از پیرزن ها این اصطلاحات را می شنویم که معمولا با تمسخر جاهلانه ی افرادِ به اصطلاح تحصیل کرده مواجه می شوند. مثلا می گفتند «فلان غذا گرم است» یا «تو سردی داری، فلان غذا را نخور». حاکم بودن این اصول در زندگی سنتی از بسیاری از مشکلات جلوگیری می کرد و کار به طلاق و اختلاف نمی کشید. چنانچه امروزه می بینیم آمار طلاق در جوامع صنعتی (تهران و شهر های بزرگ) بسیار بالاتر است.
طلاق
در مورد دیگر علل طلاق نیز باید گفت که زندگی صنعتی و شهر نشینی و فاصله گرفتن از سنت ها مهم ترین علت طلاق است و ریشه ی اکثر علل به این بر می گردد. مثلا در گذشته مفهومی به نام «برادر داماد» وجود داشت که این شخص متاهل بود و وظیفه اش آموزش صحیح آمیزش جنسی به داماد بود. اما اکنون خبری از این حرف ها نیست و خدا می داند این نا آگاهی چه مشکلاتی را به وجود می آورد. اگر آموزشی هم در جامعه باشد، بر اساس مدل های غربی است که اکثرا غیر علمی (علم به معنای واقعی کلمه)هستند و یا با مبانی دینی ما سازگاری ندارند. اساسا هرجا به روش زندگی غربی نزدیکتر شده ایم بر مشکلاتمان افزوده شده است.
در گذشته عروس پس از رفتن به خانه ی بخت به مدت چند سال در کنار خانواده ی شوهر زندگی می کرد. این عروس تحت تربیت مادر شوهرش، آداب شوهر داری و بچه داری و حاملگی و زایمان را یاد می گرفت. یاد می گرفت چطور شوهر داری کند، چطور از بچه مراقبت کند و ... .اکنون دختر تازه عروس شده اساسا نه با اخلاق شوهر آشناست، نه طرز شوهر داری می داند و نه می داند که چطور از بچه مراقبت کند. تنها راهکار غلبه بر این مشکلات، زندگی کردن در کنار یک دلسوز آگاه و مسلط به این امور (مادر شوهر) است.
اکنون وضعیت طوری شده است که تازه عروس ها به محض ازدواج از خانواده ی شوهر جدا می شوند و دو تایی بطور مستقل زندگی می کنند؛ و چون هیچکدام با اصول زندگی آشنا نیستندبا بروز کوچکترین مشکلی درخواست طلاق می کنند. غالبا در اینگونه موارد نه راه حل رفع مشکل را می دانند و نه قدرت تحمل همدیگر را دارند. این در حالیست که زوجین کوچکترین آموزشی برای پیشگیری از مشکلات ندیده اند.
ذکر یک نکته در اینجا ضروری به نظر می رسد و آن اینکه طرح هایی مانند آموزش اجباری قبل از ازدواج، کلاس های تدبیر زندگی و ... راه حل مناسبی برای رفع مشکلات نیست. چنانچه در عمل مشاهده میشود که در جوامع متمدن مانند تهران، با وجود نهادینه شدن این طرح ها و وجود رسانه ها و ... باز هم مشکلات سرجایش باقیست. در حالی که در شهر های کوچک هیچ یک از این ها وجود ندارد اما آمار طلاق و مشکلات بسیار کمتر است. علت همه اینها است که در جوامع سنتی، آموزش های پیش از ازدواج بصورت سنتی اجرا میشد ولی در جوامع متمدن چنین نیست.
تدبیر جماع
جماع صحیح یکی از مهمترین مسائل ازدواج است که باید بدان پرداخته شود. اگر جماع به طور اصولی صورت گیرد، علاوه بر اینکه عامل دوستی و مودت بین زوجین میشود از بسیاری از بیماری های مقاربتی جلوگیری می کند و زمینه را برای انعقاد یک نطفه ی سالم آماده می کند.
جماع اگر به حد اعتدال و قدر لایق و در سن جوانی باشدباعث تقویت بدن و دفع فضول (مواد اضافی) بدن است. و هنگام ضعف و ناتوانی و سن کهولت (60 سالگی به بالا) باعث تجفیف رطوبت اصلیه و نقصان حرارت غریزیه و ضعف قوا و غلبه ی سردی در بدن است.
علت آن است که جوهر منی حاصل از جوهر هضم چهارم است. طبیعت بدن از این جوهر از هر عضوی مقداری نگه می دارد و نمی گذارد که جزو عضو گردد و به بیضه ها و تحمدان ها می فرستد تا در آنجا تبدیل به منی گردد. در جوهر منی حدّت (تندی و تیزی) و گزش می باشد که مجرای قضیب (آلت تناسلی) را دغدغه (قلقلک – تحریک) می نماید و به همین سبب باعث لذت میشود، بخصوص در جوان گرم مزاج قوی البنیه.
افراط در جماع
افراط جماع در هر حال مضرترین چیز هاست، خصوص هنگامی که همراه انزال منی باشد و پی در پی باشد. افراط جماع باعث ضعف ارواح [روح نفسانی (مغز) و حیوانی (قلب) و طبیعی (کبد)] و قوا و اعصاب و بینایی و تپش قلب و ضعف دل (قلب) و دماغ (مغز) و کبد (جگر) و معده و گرده (کلیه) و مثانه و اوجاع ظَهر (درد کمر) و ورک (باسن)، عرق النساء (سیاتیک) و نقرس و رعشه (لرزش) و فالج و امثال این ها می گردد.
در دو حالت جماع کمال ضرر را دارد: 1) پری معده 2) گرسنگی شدید
فواید جماع مناسب
جماع در هنگام قوت بدن و ارواح و تقاضای طبیعی بدن و بعد از هضم اول غذا (هضم معدی که حدودا 3 ساعت طول می کشد) و صحبت با زنان طناز و پر عشوه و در سنین بلوغ بدون خستگی و مشقت و اکراه و نفرت و تشویش و اضطراب و ترس، باعث تقویت ارواح و انعاش (سرزندگی، نشاط، تقویت) حرارت غریزیه و تسخین بدن است. در این حالت ضعف کمتر آورد به سبب کمال شوق و رغبت طبیعت و لذت کامل بردن از آن و دافع امراض زیاد است از جنون و مالیخولیا (اسکیزوفرنی) و وسواس و فکر های بد.
جماع برای چه مزاجی مناسب تر است؟
دارندگان مزاج گرم و تر (دموی مزاج) را مناسب تر و لایق تر است و ضرر آن کمتر است.
مزاج صفراوی کمتر از دموی به جماع نیاز دارد و در صورت کثرت جماع دچار لاغری و خشکی بدن و ضعف دید و فرو رفتن چشم ها میشود.
صاحبان مزاج سرد و تر (بلغمی) و سرد و خشک (سوداوی) هر دو را مضر است و امراض بلغمی و سوداوی بدنبال دارد و همه ی اعضای رئیسه(قلب،مغز،کبد) را ضعیف می کند.
بعبارتی جماع بیشتر موافق گرم مزاجان است و. سرد مزاجان باید کمتر جماع کنند.
زمان مناسب برای جماع
بهترین وقت پس از شروع هضم دوم (هضم کبدی) است که حدودا سه ساعت پس از غذاست. بدلیل آنکه پری معده مضر است چون فعل جماع باعث حرکت عنیف (سنگین و شدید) ارواح (قلب، کبد، مغز) و قوا و اخلاط است و خوف حدوث سده (گرفتگی) و سوء هضم (بد هضمی) وامراض عصب و اوجاع ظَهر (دردر کمر) و مفاصل و ورک (باسن) و عرق النساء (سیاتیک) و نقرس و فتق (پارگی لایه های شکمی) و دوالی (واریس) و استرخا (ام اس) و رعشه و موت فجاة (مرگ ناگهانی)
به زبان ساده واریس سیاهرگهای (وریدهای ) مخرج را بواسیر یا هموروئید گویند و واریس اتساع و گشاد شدن و پیچ در پیچ شدن سیاهرگهاست. هموروئیدها جزء طبیعی از ساختمان مخرج هستند و به بسته شدن کامل مخرج در زمان استراحت سیستم اسفنکتری کمک می کنند و درمان تنها در صورتی ضرورت دارد که این بواسیرها مشکل ایجاد کرده باشند. خون که محتوای اکسیژن و مواد مغزی است توسط شریانها(سرخرگها) به مخرج می رسد وتوسط سیاهرگها (وریدها) به قلب باز می گردد. جهت گردش خون همیشه یکطرفه و در جهت فلش ها می باشد. اگر به هر دلیلی در سر راه بازگشت خون توسط سیاهرگها مانعی ایجاد شود به تدریج فشار داخل سیاهرگها افزایش یافته و این مسئله باعث گشادی سیاهرگها و پیچ در پیچ شدن آنها (یعنی واریس وریدهای مخرج که معادل هموروئید است) می شود. در مخرج دو شبکه وریدی داخلی و خارجی وجود دارد.
شیوع: 5% افراد بالای 50 سال دچار بواسیر هستند که خوشبختانه فقط 5% آنها علامتدار می شود و در زیر بیست سالگی بسیار کمتر دیده می شود.
علل: شایعترین علت آن یبوست و اسهال طولانی و زور زدن (straining) در موقع دفع مدفوع می باشد. هر 3 عامل فوق سبب افزایش فشار داخل شکم شده و مانع بازگشت خون وریدی در مخرج می شوند. هر عامل دیگری نیز که مانع بازگشت خون ورید بشود می تواند از علل آن باشد.
چاقی (حجم فراوان چربیهای داخل شکم سبب افزایش فشار داخل شکم می شود)
حاملگی (بزرگی رحم سبب افزایش فشار داخل شکم می شود) و نیز بلند کردن اجسام سنگین سبب بواسیر می شود.
ارث نقش قابل توجهی در ایجاد بواسیر ندارد اما چون شیوع آن بالا می باشد می تواند در افراد متعددی از یک خانواده وجود داشته باشد. خاصه این که رژیم غذایی یک خانواده اغلب مشابه است
سیروز کبد نیز در راه بازگشت خون وریدی مخرج ایجاد مانع کرده و سبب بواسیر می شود
گاهی با وجود تمام بررسی ها علت مشخص و واضحی یافت نمی شود در دنیا معمولا افزایش فشار داخلی مخرج سبب بواسیر می شود.
از طریق ایجاد یبوست و بالا بردن فشار داخل کانال مخرج سبب بواسیر می شود. علائم: 95-90% بواسیرها بدون علامت هستند. تظاهرات شایع ومهم هموروئید خونریزی بدون درد و بیرون زدگیprotrusion می باشد علائم در بواسیر داخلی و خارجی متفاوت است. شایعترین بواسیر داخلی علامت خونریزی قرمز روشن است و معمولا توام با درد نیست. احساس دفع ناکامل مدفوع و عدم تخلیه کامل روده و نیز ترشح اطراف مخرج و رطوبت آن و گاهی نیز توده ها و تورم مخرج که با زور زدنstraining بیشتر می شود از دیگر علائم آن است.
دراینجا دو نکته مهم وجود دارد:
بواسیر از علل سرطان روده نیست اما بواسیر وجود همزمان سرطان روده را نفی نمی کند و چون سن شیوع سرطان روده بالای 40 سالگی ( مثل هموروئید است) و بعلاوه علامت شایع هر دو بیماری( هموروئید و سرطان روده) خونریزی است لذا در همه موارد هموروئید( خاصه در بالای 40 سالگی) و بخصوص اگر علامت شایع آن خونریزی باشد بیمار را باید جهت تشخیص دقیق تر مورد اندوسکپی (رکنوسگیموئیدسکپی) قرار داد.
از دیگر علل خونریزی مخرج پولیپ رکتوم( راست روده) و شقاق مخرج است که آنها هم در (رکتوسیگموئیدسکپی) مشخص می شوند. بواسیر خارجی معمولا سبب برجستگی یا تورم به اندازه نخود یالوبیا در مخرج یااطراف آن می شود و گاهی نیز سبب دفع خون روشن می شود. به دو نکته مهم توجه فرمائید اول اینکه بواسیر معمولا سبب دفع خون سیاهرنگ نمی شود و دوم اینکه در صورت دفع خون سیاهرنگ(MELEMA) باید علل دیگری را بررسی و جستجو نمود.
بواسیر بر اساس شدت آن به 4 نوع درجه بندی می شوند.
بواسیر درجه 1 : سیاهرگهای گشاد شده اند ولی هرگز از مخرج خارج نمی شوند و تنها علامت آنها خونریزی است.
بواسیر درجه 2 : سیاهرگهای گشاد شده در زمان دفع از مخرج خارج می شوند لیکن با پایان اجابت مزاج خودبخود به داخل مخرج بازگشت می کنند.
بواسیر درجه 3 : توده های بواسیری با دفع مخرج خارج می شوند ولی خودبخود به داخل مخرج باز نمی گردند بلکه با کمک دست به داخل مخرج بازگردانده می شوند.
بواسیر درجه 4 : توده های بواسیری حتی به کمک دست به داخل مخرج بر نمی گردند و همیشه در بیرون از مخرج وجود دارند.
درمان بواسیر:
درمان داروئی (کنسرواتیو و غیر جراحی): در بواسیر درجه1 که تنها علامت آن خونریزی در زمان دفع می باشد و در نوع درجه 2 اقدامات کنسرواتیو و غیر جراحی مثل افزودن فیبر غذای ملین و پرهیز از زور زدن و نیز استفاده از لگن آب گرم) معمولا در طی 5-4 روز سبب درمان بیماری می شود روزانه حدود 100تا150 گرم فیبر غذایی بصورت میوه جات و سبزیجات تازه یا سالاد باید استفاده نمائید. افزایش فیبر غذایی سبب دفع یبوست و مانع زور زدن (STRAINING) می شود و رگهای گشاد شده به تدریج جمع می شوند تنها استثناء دستور فوق، بواسیر بعلت اسهال طولانی مثلا در جریان کولیت اولسروز می باشد و البته در این موارد باید اسهال را درمان نمود. لگن آب گرم(40-37) بصورتی که مطبوع بیمار باشد روزانه 3بار و هر دفعه20 دقیقه سبب کاهش فعالیت و توان اسفنکترهای مخرج و به تبع آن کاهش فشار داخل مخرج می شود.
پمادهای ضد هموروئید: همگی در درمان بواسیر بیفایده اند و استفاده از آنها غیر ضروری است. در صورت یبوست شدید مقاوم به رژیم پرفیبر از ملین استفاده کنید.
لیزر درمانی (اشعه درمانی یا فتوگواگولاسیون مادون قرمز): یک درمان مطبی مناسب و سرپایی برای هموروئید های درجه 1و2 کوچک می باشد.
جراحی: معمولاً برای هموروئید های درجه 3 و 4 انجام می گردد که با استفاده از لیزر بسیار مؤثرتر و کم عارضه تر از جراحی سنتی می باشد. عمل با لیزر و بی حسی موضعی بصورت سرپایی انجام می گردد و در مورد بواسیر ها با هر میزان بزرگی و اندازه قابل انجام می باشد. پس از عمل نیاز به پانسمان داخل مقعدی نداشته و درد و خونریزی پس از عمل بسیار کمتر از جراحی معمولی می باشد.
دستورات بعد از عمل:
1- رژیم پر فیبر
2- مصرف مسکن و آنتی بیوتیک
3- ملین خوراکی
موارد زیر جهت جلوگیری از عود بواسیر بسیار کمک کننده هستند:
1- جلوگیری از یبوست طولانی با استفاده از رژیم پرفیبر و عدم استفاده از تریاک و سایر داروهای یبوست زا
2- جلوگیری از اسهال طولانی با درمان بیماری زمینه ای مثل کولیت اولسروز
3- کنترل چاقی
4- فعالیت بدنی و ورزش کافی
5- مصرف مایعات فراوان
علل مختلف درد مخرج:
از علل درد مخرج – شقاق مخرج- آبسه مخرج- هموروئید ترومبوزه، تومورهای مخرج و تورم پروستات و نیز گاهی علل روحی مثل اضطراب شدید می باشد.
روش تشخیص: شرح حال دقیق و معاینه (مشاهده و معاینه با انگشت) و نهایتا رکتوسیگموئیدسکپی کلیدهای اصلی تشخیص درد مقعد هستند.
هموروئید ترومبوزه (هموروئید بیرونی یا هموروئید اورژانس یا هموروئید لخته ای ):
یکی از شایع ترین علل درد ناگهانی مقعد و اطراف مقعد می باشد که بطور ناگهانی و در افراد کاملا سالم بدون هیچ پیش زمینه ای از بیماری های مقعد ظاهر می گردد. و اگر چه در هر سنی دیده می شود ولی بیشترین شیوع آن در سنین بین 18 تا 35 می باشد. از عوامل مساعد کننده این بیماری برداشتن اجسام سنگین و یا زور زدن شدید حین دفع می باشد. اما مطالعات اخیر تاثیر فاکتورهای روحی و بخصوص استرس را در بروز آن موثر می دانند. درمان این موارد در مواردی که اندازه توده هموروئید ترومبوزه در حد 0.5 سانتی متر باشد تا 50% با دارو قابل انجام می باشد اما در موارد بزرگتر از این یا حتی موارد کوچکتر که درد بیمار شدید می باشد حتما به روش جراحی سنتی و ترجیحا به کمک لیزر و با بی حسی موضعی و به صورت سرپایی انجام پذیر است. بلافاصله بعد از انجام درمان درد بیمار بهبود یافته و می تواند به سر کار بازگردد.
آبسه مخرج (آبسه پرآنال - کورک یا دمل):
یکی از علل شایع درد مقعد و اطراف آن آبسه پرآنال یا دور مقعدی می باشد و معمولا در هر سنی اتفاق می افتد اما در سنین 20 تا 35 بیشتر می باشد. در شروع علائم به صورت درد مبهم ناحیه مقعد همراه با کوبیدگی بدن و بی اشتهایی و گاهی این علائم با یک سرماخوردگی معمولی که همین علائم دارد از سوی بیمار به اشتباه تفسیر می شود اما به تدریج که بیماری پیشرفت می کند درد مقعد سریع تر شده به طوری که حتی با حرکت و یا سرفه کردن درد بیمار تشدید می گردد و بیمار حتی به علت درد شدید نمی تواند بنشیند و تمایل دارد به طور ایستاده قرار گیرد . تب بیمار در مراحل پیشرفته تر بیماری به 39 درجه سانتی گراد و حتی بالاتر همراه با لرز شدید می رسد.
درمان آن حتما و در هر مرحله ای جراحی و به صورت تخلیه آبسه و یا دمل می باشدو معمولا با لیزر و به صورت سرپایی قابل انجام است. بلافاصله بعد از پایان عمل بیمار احساس راحتی و بهبود کامل نموده و تب بیمار قطع می گردد .
فیستول مخرج:
معمولاً بدنبال یک آبسه (دمل) اطراف مقعد به وجود می آید که معمولاً آبسه نیاز به تخلیه اورژانس با لیزر یا جراحی داشته و در 50 درصد موارد به دنبال درمان آبسه فرد دچار فیستول می گردد. علامت اصلی آن ترشح چرکی طولانی مدت از یک سوراخ و گاهی چند سوراخ از اطراف مخرج می باشد.
بنا به تعریف یک فیستول باید حداقل 2 دهانه داشته باشد که بوسیله یک مجرای توخالی به یکدیگر متصل می شوند. اغلب فیستول های مخرج از غدد مترشح بلغم(muccos) مستقر در کانال مخرج منشا می گیرند. این غدد ابتدا عفونی می شوند و سپس عفونت به آبسه منجر می شود و زمانیکه آبسه باز یا پاره شود فیستول پدید می آید که ممکن است زیر پوستی- زیر مخاطی- داخل عضلانی و یا زیر عضلانی باشد. و نیز فیستول می تواند قدامی یا خلفی و یا منفرد یا مرکب یا نعل اسبی باشد.
علائم:شکایت اصلی معمولا ترشح مداوم یا متناوب است. معمولا سابقه آبسه عود کننده که خودبخود یا با جراحی تخلیه شده است وجود دارد گاهی یک برجستگی که از آن چرک خارج می شود یا بهبود یافته دیده می شود. مجرای فیستول مانند طنابی لمس می شود و مسیر آن در مجاورت اسفنکتر و سوراخ اولیه قابل لمس است. فیستول هایی که به مدت طولانی عفونی و بدون درمان مانده اند می توانند سبب عفونت های منتشر بشوند. سرطان(کارسینوم) در فیستول هایی مزمن و درمان نشده درموارد زیادی گزارش شده است و درمان موثر فیستول در واقع پیشگیری از این واقعه است.
درمان:نکته مهم در درمان فیستول آنست که درمان داروئی به کمک آنتی بیوتیک و غیره هیچ جایگاهی نداشته و تنها درمان موثر انجام جراحی با لیزر یا بصورت سنتی می باشد. درمان جراحی(فیستولوتومی) معمولا تنها درمان موثر است و جهت انجام آن سوراخ خارجی و داخلی(اولیه) باعبور پروب (میله فلزی نازک و قابل انعطاف و نرم) و با استفاده از آب اکسیژنه و بلدومتیلن رقیق باید پیدا شوند و مجرا یا مجاری فیستول باید بطور کامل مشخص شوند و مجرا در تمامی طول آن بازunroffed شود بطوریکه فیستول به شکل یک زخم باز درآید و باید مطمئن شد که زخم حاصل از عمق به سطح بطور خود به خود ترمیم می شود. و در تمام روش های درمانی اعم از جراحی معمولی و یا لیزر 5 تا 10 درصد بسته به طول و عمق فیستول احتمال عود وجود دارد.
سینوس پیلونیدال(موئی)
بیماری شایع ناحیه انتهای ستون فقرات یا دنبالچه بوده وبا ترشح چرکی مزمن که گاهی همراه با خون است می باشد و این ترشحات گاهگاهی است و از سوراخهای منفرد یا متعدد در خط وسط بیرون میریزد.گاهی این سوراخها بسته شده و ترشحات داخل کیست جمع میشود و باعث تورم و درد شدید همراه با تب میشود که به بیمار حالت اورژانس میدهد.در مورد علت بیماری همواره از برگشت مو بداخل ذکر میگردید اما مطالعات نشان میدهد حتما زمینه ژنتیک جهت بروز بیماری لازم است و گاها بیماری در چند فرزند یک خانواده یا پدر و فرزند مشاهده میشود.
درمان:
حتما جراحی میباشد و تا زمانی که کیست حاوی مو با حاشیه ای از بافت سالم همراه آن برداشته نشود بیماری خود را بصورت عودهای مکررهمراه با ترشح چرک و درد به رخ میکشد و بنابراین درمان داروئی جایگاهی در درمان سینوس موئی ندارد.
آیا سینوس موئی با لیزر قابل درمان است و اصولا با جراحی معمولی چه تفاوت هایی دارد؟
پاسخ سوال مثبت است و به کمک لیزرهای برش دهنده مثل لیزرco2 ودر هر اندازه و مرحله ای قابل انجام است واز نظر میزان برداشتن ضایعه هیچ تفاوتی با جراحی ندارد اما تفاوت های مثبتی نسبت به جراحی معمولی دارند وعبارتند:
- عدم نیاز به بیهوشی عمومی یا نخاعی و بستری شدن دربیمارستان
- عدم وجود درد در جراحی با لیزر بطوریکه بیماراز روز بعد از عمل میتواند راحت بنشیند در حالی که درجراحی معمولی بیمار بمدت چند هفته باید در منزل بماند و از کار روزانه باز بماند.
- درجراحی با لیزر نیازی به پانسمان داخل زخم وتراشیدن زخم وجود ندارد و از روز بعد بیمار میتواند حمام بگیردو داخل زخم را با آب و صابون بشوید در حالی که در جراحی معمولی پانسمان داخل زخم و تراشیدن زخم ضروری است.
- میزان عود در هر دو روش جراحی ولیزر یکسان بوده و حدود 10% میباشد اما اگر بعد از جراحی با لیزر و بهبود زخم پوست ناحیه عمل با لیزرهای از بین برنده مو تابش بگیرد میزان عود به 2% میرسد
شقاق مخرج anal fissure
پارگیtearing و خراشیدگی و ترک abrasion و زخم در مخرج را شقاق یا فیشر گویند. این پارگی سبب اسپاسم(انقباض) اسفنگتر داخلی مخرج می شود و این یکی خود سبب درد و افزایش عمق پارگی بر اثر کاهش خونرسانی به مخرج شده و زخم شدید می شود.
شیوع:از نوزادی تا پیری دیده می شود و کلا بی نهایت شایع است.
علل:معمولا یبوست واسهال طولانی و زور زدن streining زیاد در موقع دفع مدفوع و زایمان و استفاده طولانی از ملین ها عامل آن است.
گاهی فشار داخل کانال مخرج بعلت افزایش فعالیت (تونیسیته) سیستم اسفنکتریک( سیستم کنترل دفع مدفوع) بالا می باشد و در نتیجه خونرسانی به پوست ومخاط مخرج مختل می شود و شقاق ایجاد می شود. اختلالات روحی و روانی نیز سبب افزایش تونوسیته سیستم اسفنکتریک شده و گاهی سبب شقاق می شود.
علل ناشناخته :گاهی در هر حال علتی واضح برای شقاق پیدا نمی شود.
علائم: درد مخرج و خونریزی علائم اصلی آن است.
درد مهمترین عامل تشخیصی شقاق می باشد این درد در زمان دفع تشدید می شود و نیز دوره ای می باشد یعنی دوره های پی در پی تسکین و عود دارد و درد در هر دوره شدید و طولانی تر می شود تا اینکه دائمی شود. منحنی زیر درد در نظر داشته باشید. به دلیل تشدید درد در زمان دفع بیمار حتی المقدور از دفع مدفوع امتناع میکند و لذا یبوست تشدید شده و آن نیز سبب شدید تر شدن زخم شده و چرخه معیوب ایجاد می شود. اگر از شروع اولین درد 6-3 هفته گذشته باشد آنرا شقاق حاد و اگر بیشتر باشد آنرا شقاق مزمن گویند و شقاق مزمن اغلب یک حاشیه برجسته در اطراف خود دارد.
شقاق حاد معمولا با درمان طبی و داروی درمان می شود ولی شقاق مزمن اغلب نیازمند جراحی (لیزری یا استاندارد) است.
خونریزی:دفع خون روشن در زمان دفع یا بعداز آن از دیگر علائم شقاق است. با دفع مدفوع سیاهرنگ(melena) باید علل دیگری را جستجو نمود.
ترشحات چرکی می تواند بعلت عفونت ثانویه شقاق ایجاد شود.
گاهی در حاشیه های برجسته شقاق فیستول کوچکی سبب دفع ترشحات چرکی می شود.
خارش مخرج گاهی ایجاد می شود ولی وجود آن برای تشخیص ضرورت ندارد.
گاهی بواسیر(هموروئید) بطور همزمان با شقاق وجود دارد و وجود توام آنها دلیلی برای اقدام جراحی( لیزری با استاندارد) حتی در شقاق حاد می باشد.
شقاق در ذات خود سرطان زا نیست اما خاصه در بالای 40 سالگی باید وجود همزمان آنها را در نظر داشت.
درمان:
درمان طبی:شقاق حاد در50% موارد و شقاق مزمن در 10% موارد با درمان داروئی بهبود می آبد. بطور کلی در شقاق حاد درمان داروئی و در شقاق مزمن درمان جراحی ارجح تر است.
درمان شقاق چند اصل مهم دارد:
درمان یبوست - کنترل درد - لگن آب گرم
درمان داروئی شقاق را با استفاده از رژیم پر فیبر آب فراوان و تحرک بیشتر(ورزش بیشتر) درمان کنید و در صورت لزوم از ملین استفاده کنید.درد با استفاده از کرم های بیحس کننده زایلوکائین محتوی ضد التهاب مثل کورتیزون خاصه در زمان دفع تسکین داده می شود.
درمان جراحی:موثرترین روش درمان شقاق مزمن قطع اسفنکتر داخلی است و میزان موفقیت آن 100-95% است.
بطور کلی هر گاه علیرغم درمان طبی درد فیشر بمدت یکماه باقی بماند و یا بعداز بهبود اولیه عود نماید اقدام به جراحی می شود. در صورت درد شدید نیز تصمیم به عمل جراحی سریعتر انجام می شود. در عمل جراحی با بی حسی موضعی و بصورت سرپائی در مطب روشهای استاندارد و یا با استفاده از لیزر اقدام به قطع اسفنکتر داخلی در نواحی طرفی می شود و زائده پوستی sentinel pile نیز برداشته می شود. با استفاده از داروهای بیحسی کننده طولانی اثر بیمار می تواند بلافاصله به محل کار خود مراجعه نماید. اکثر بیماران بهبود فوری درد را تجربه می کنند ولی تا چند روز بعد از آن درد حاصله را می توان با مصرف مسکن کنترل نمود.
دستورات بعد از عمل:
1- رژیم پرفیبر
2- استفاده از ملین در صورت لزوم
3- مسکن
4- آنتی بیوتیک
5- پیاده روی و استحمام و نیز رانندگی بلامانع است